پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نوشته شده در یک شنبه 2 ارديبهشت 1397
بازدید : 8
نویسنده : گوگولی

آقا با دادشم که دو سال از من بزرگتره دعوام شده بود خفن.چه بزن بزنی
دو سه روزی با هم قهر بودیم حرف نمی زدیم
یه روز سر سفره ناهار نشسته بودیم داشتیم ناهار میخوردیم من ماست خودم و گذاشته بودم سمت چپم اونم گذاشته بود سمت چپش. منم بیخیال داشتم غذام رو میخوردم و تلویزیون نگاه میکردم.نگو ما دو نفری داریم از یه کاسه ماست میخوریم تا جایی که ماست اون زود تموم شد و ماست من دست نخورده باقی موند.
دادشم یه نگاه به کاسه خودش ویه نگاه به کاسه من.یهو منم متوجه شدم چه سوتی دادم ترکیدم از خنده.اونم سگ شد خیال کرد از عمد این کارو کردم دوباره گرفتیم دعوا.د بزن.
بابا مامانم به زور مارو از هم جدا کردن.
کلا کسی اعصاب واسش نمونده




:: موضوعات مرتبط: طنز , خاطره طنز , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: