جن
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
جن
نوشته شده در یک شنبه 2 ارديبهشت 1397
بازدید : 69
نویسنده : گوگولی

دیروز رفتم حموم، خواهرم پشت در گفت فائزه ی لحظه گوش کن میخوام برات یه چیزی بخونم منم گفتم باشه خلاصه داشت داستان این عکس میگفت منم در حال شامپوزدن بودم وقتی خوندنش تموم شد شروع کردم جیغ زدن (من از جن و اینجور چیزا خیلی میترسم) اخه اون تیکه منو تا حد مرگ ترسوند (وقتی دارید موهاتونو شامپو میزنید) من چشمامو وا کردم هرچی شامپو بود رفت تو چشمم الان چشمام مثل خون قرمز شدن برادر بیچارم امد ببینه چی شده تنها چیزی که دید دوتا چشم گنده قرمز بود بیچاره از ترس نیم ساعت جیغ میکشید




:: موضوعات مرتبط: طنز , خاطره طنز , جوک , ,
:: برچسب‌ها: جوک , جک , جوک جوک , جک جک , جک باحال , جوک باحال , درمان ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: